متن ترانه ابراهیم پیری به نام بی تاب
من قد یک دریابیتاب و آشوبم
باور نکن وقتی
میگم بهت خوبم
پر دادمت اما
از چشمت افتادم
ای کاش که پروازو
یادت نمیدادم
آتیش گرفته قلبم از دوریت
من از خودم بعد تو بیزارم
این گریهها آروم نمیگیرن
یهکاری کن برای من
از یاد تو رفتم یهجوری که
حتی خدا کرده فراموشم
میمیرم و هیچکی نمیفهمه
یه کاری کن برای من
طوفان تنهایی آروم نمیگیره
جون میکنه قلبم اما نمیمیره
حسرت شد آبادی تو چشم پر آبم
بیداری ممکن نیست وقتی نمیخوابم
آتیش گرفته قلبم از دوریت
من از خودم بعد تو بیزارم
این گریهها آروم نمیگیرن
یهکاری کن برای من
از یاد تو رفتم یهجوری که
حتی خدا کرده فراموشم
میمیرم و هیچکی نمیفهمه
یه کاری کن برای من