متن ترانه پرویز بابایی به نام بانو
بانو ببین چشای تو با من چه کردهروزای قبل از تو الهی بر نگرده
بانو دل و دادم به دستت من چه ساده
گل های باغچه مون از عشقت غنچه داده
رها کردی دلم را از هیاهو
چشات طعنه زده بر چشم آهو
الهی توی اون چشمای نازت غم نبینم
بدون واست منم عاشق ترین مرد زمینم
بانو گرفتارم کرد از غصه آزادم کرد
در خواب غفلت بودم و عشق تو بیدارم کرد
بانو به دل نشستی آروم دل تو هستی
بانو دلم درگیرته دل بردی دستی دستی
تو یک افسونگری دل میبری از من به یغما
نمیدونی چه کردی با دل آشفته ی ما
بگو بانو گلم زیبای من چشمات چی داره
کنار این همه زیبایی ماه هم کم میاره
ای دل ای جون دل و بردی چه آسون
خوش اومدی به قلب من تو ای ناخونده مهمون
بانو گرفتارم کرد
در خواب غفلت بودمو
بانو به دل نشستی
بانو دلم درگیرته
بانو گرفتارم کرد از غصه آزادم کرد
در خواب غفلت بودم و عشق تو بیدارم کرد
بانو به دل نشستی آروم دل تو هستی
بانو دلم درگیرته دل بردی دستی دستی
تو یک افسونگری دل میبری از من به یغما
نمیدونی چه کردی با دل آشفته ی ما
بگو بانو گلم زیبای من چشمات چی داره
کنار این همه زیبایی ماه هم کم میاره
ای دل ای جون دل و بردی چه آسون
خوش اومدی به قلب من تو ای ناخونده مهمون