متن ترانه امیر فرکوش به نام منزوی
از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بیزاریمنه طاقت خاموشی، نه تابِ سخن داریم
آوار پریشانیست ، رو سوی چه بگریزیم ؟
هنگامۀ حیرانیست ، خود را به که بسپاریم ؟
دلم گرفته برایت، دلی که کرده هوایت
دلی که کرده هوایِ، کرشمه های صدایت
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفتهست
تیغیم و نمیبُرّیم ، ابریم و نمیباریم
من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم
دلم گرفته برایت، دلی که کرده هوایت
دلی که کرده هوایِ، کرشمه های صدایت