متن ترانه میلاد درویش به نام عمق نگاه
ما خود غربت شعریم که دلامون سوت و کورهنه نگاه آشنا هست نه یکی سنگ صبوره
بهارامون رنگ پاییز دیگه خوبی هم گناهه
حرف سرخوردگی و غم توی عمق هر نگاهه
سنگ عشقای دروغین رو دلای مثل شیشه
گرگ بی رحم زمونه این روزا تو رخت میشه
دعوای پدر با مادر حرف تکراری خونه ست
توی ذهن بچه هامون جای قصه نقش کینه ست...
زیر آوار شب و درد گریه کردن حق ما نیست
جای رستن و شکفتن خود شکستن حق ما نیست
حق ما اینه که از عشق قصری از غزل بسازیم
با گل و بوسه و بارون دل به روشنی ببازیم
باید آسمونی باشن دلای حسود و مغرور
با صداقت ترانه پر کنیم دنیارو از نور
وقتشه شبیه دیروز شاعرانه باز رها شیم
واسه زندگی فردا عاشقانه ساده باشیم