متن ترانه سالار عقیلی به نام پریدخت
دل به غم سپرده ام؛ در عبور سال هازخمی از زمانه و خسته از خیال ها
چون حکایتی مگو؛ رفته ام ز یادها
برگ بی درختم؛ در مسیر بادها
نه صدایی… نه سکوتی…
نه درنگی… نه نگاهی…
نه تو را مانده امیدی
نه مرا مانده، پناهی
نیش ها و نوش ها؛ چشیده ام
بس روا و ناروا، شنیده ام…
هر چه داغ را؛ به دل سپرده ام
هر چه درد را؛ به جان خریدم
در مسیر بادها…
هر چه داغ را؛ به دل سپرده ام
هر چه درد را؛ به جان خریدم
در عبور سال ها…
نه صدایی… نه سکوتی…
نه درنگی… نه نگاهی…
نه تو را مانده امیدی
نه مرا مانده ، پناهی