متن ترانه محمد رضایی به نام نفرین
سنگین ترین شعرم رو رو کردمزیر هجوم واژه ها خم شی
بیزارم از تو نه نمیزارم
یک لحظه تو ذهنم مجسم شی
میزارم و میرم ولی بازم
دنیا جلو چشمت قفس میشه
هر کس که دریا رو بغل کرده
بی تاب یک جرعه نفس میشه
نفرین نکردم هر چیم دیدی
از اشتباهات خودت بوده
حال منم بد نیست میسازم
با خاطراتی تلخ و فرسوده
.
منو دلواپسیمو منو روزای غمگین
منو دیوونگیمو منو قرصای رنگی
یه منه بی تاب و خسته
یه منی که دل نبسته
به کسی دور از چشم تو
هنوز پای تو نشسته