متن ترانه آراز اسماعیلی به نام ناز میکنی
دلبرا ناز دوچشمان توعاصی کردهبازقلب بی پناه وسردمجنونت را
گو به سحر پرشراب عطرت آرام شود
تا که سامان دهم سلطه گردونت را
بازآ ای آشمای دل متروک من
خودندانی زده برسردرخودخانه ات
نازناز میکنی ومیروی ازکوی من
دل شده دیوانه دیوانه دیوانت
بازازمیکده عشق گریزان شده ام
لب تو جام می ومعبد و ایمانم شد
سرونازا همه شب نام توبرلب دارم
توبمان و به نگاهی ویرانم کن
بازآ