متن ترانه امیر رستگار به نام خودش میدونه
تپشای قلب من رفته رو اعصاب همهیه دیوونه اومده که بدجوری عاشقمه
با نگاه دلبری که خیلی جذابه برام
یه تنه اومده جادو کرده تو حال و هوام
خودش میدونه
اون تب و تاب نبضمه
قلبمو کنده از همه
وقتی میگیره دستمو
یه دنیا توی دستمه
دلم چقد ساده ایا
چشماتو بسته رو کیا
محاله حستم بهش
کم شه به این سادگیا
یه کاری کن که دلم مجنون و دیوونه بشه
که بخاطر چشات عاشق این خونه بشه
تو دلیل تپش قلب گرفتار منی
که با این همه بدی بازم طرفدار منی
خودش میدونه
اون تب و تاب نبضمه
قلبمو کنده از همه
وقتی میگیره دستمو
یه دنیا توی دستمه
دلم چقد ساده ایا
چشماتو بسته رو کیا
محاله حستم بهش
کم شه به این سادگیا