متن ترانه احمد صفایی به نام اصرار
چند وقتیه که حرف می زنم با یه عالم بغض تو گلونگام می کنه بی صدا قاب عکس روبروم
کارم واسه برگشتنش پیش خدا اصرار شده
بی هدف از نبودنش همه روزا تکرار شده
خبر نداره از دلم داغونم هرجا میرم پا میزارم فکر اونم
اونقد که از رفتن اون شوکه شدم شبا که خواب خوابم گریونم
خسته شدم نا ندارم بریدم هرجا گشتم دنبال اون ندیدم
دلهره و ترس دارم از اینکه تو نیستی داره می سوزه ذره ذره وجودم
تا چشم به هم زدم دیدم تنها شدم حرف می زنم هی با خودم
تا از دلم پر زد دلم به همه جا و همه کس سر زد
آخه اون بی خبر از قلب من پر زد آواره ام
تا از دلم پر زد دلم به همه جا و همه کس سر زد
آخه اون بی خبر از قلب من پر زد آواره ام
خبر نداره از دلم داغونم هرجا میرم پا میزارم فکر اونم
اونقد که از رفتن اون شوکه شدم شبا که خواب خوابم گریونم
خسته شدم نا ندارم بریدم هرجا گشتم دنبال اون ندیدم
دلهره و ترس دارم از اینکه تو نیستی داره می سوزه ذره ذره وجودم