متن ترانه آرتیست بند به نام برگهای پاییزی
یه روزی عاشقم بودی مهم بودم برای تومیگرفتی دست منو که پر شم از هوای تو
حالا چی شده که سهم من برگای پاییزی شده
تو چشمات دروغ نمیگن میدونم یه چیزی شده
خواستم بهت بگم نرو که سد کنم عبورتو
اما نشد کاری کنم که بشکنی غرورتو
تو میریو عطر تنت سمت همین حوالیه
خیره میشم به جای تو که تو اتاقم خالیه
از تو چی موند برای من بگو چی حاصلم شده
تصور خیال تو این روزا قاتلم شده
واسه من هیشکی تو نبود واسه تو بی ارزش شدم
برای حفظ عشقمون درگیره این خواهش شدم
خواستم بهت بگم نرو که سد کنم عبورتو
اما نشد کاری کنم که بشکنی غرورتو
تو میری و عطر تنت سمت همین حوالیه
خیره میشم به جای تو که تو اتاقم خالیه