متن ترانه مهشاد به نام غربت دستام
شاید این یک شروع جدیده ، واسه زندگیم ، خوانندگیم .... ولی مهم اینه که حرف های دلمهواسه خونوادم ، دوستام ، وطنم ، خاطراتم و تو ...
رفتنم درسته غمگین بود واسه خاطره هامون ، واسه هرچی بین ما بود ، واسه خندیدن ، واسه قهقه هامون ...
واسه بوسه های ممتد بی نفس ، شیطنتامون ، واسه گریه هاتو اشکام با یه قهوه ، واسه یه حرف زدنامون ...
من میخوام روزای تاریکو تو غربت واسه یه چشات بخونم ...
من میخوام دلیل تنهاییه دستامو بده سالها بدونم...
من دلم غروب میخواد ، تو باشیو راه شمال ، نم نم بارون ...
اینجا هی بارون میاد ، من موندمو تنهاییو ، یک دل داغون ...
من ، چرا باید از تو جداشم ؟ جزاینکه دیوونه باشم ! درد منو جوری لهم کرد ، وطن شد بیهوده واسم ، قهر نکن غمگین حالم ، سنگ بودم صد تیکه پارم ، من از اون دیوونه هاشم ، پامیشم هرجا که باشم ....
ماهایی که رفتیم ، دوست داشتیم تووطن خودمون بمونیم ، با دوستای خودمون ، خونوادمون ، با همه چیزهایی که ساخته بودیم ، ولی نزاشتن میفهمی؟ نزاشتن ! میدونی وطنت کجاست؟ جایی که آرامش و امنیت داریو واست احترام غائلن ، نه جایی که توش به دنیا میای ...
گفتی این سکوت تلخ رفتنم ، پراز چرا بود ، کاش میشد بهت بگم سکوت بغض رو لبم پر از صدا بود ...
حالا امروز میدونم رفتن من کار خدا بود ، آره اون نگاه آخرین شبم پر از وداع بود ، آره اون نگاه آخرین شبم ...
من میخوام روزای تاریکو تو غربت واسه یه چشات بخونم ...
من میخوام دلیل تنهاییه دستامو بده سالها بدونم...
من دلم غروب میخواد ، تو باشیو راه شمال ، نم نم بارون ...
اینجا هی بارون میاد ، من موندمو تنهاییو ، یک دل داغون ...