متن ترانه سالار عقیلی به نام ستارخان
تو ای بهت تاریخ ایران زمین که عاشق کشی حق نبود این چنینتو سردار جان بر کف خاک من تب بغض حسرت کشان در کمین
ابهت صلابت ردای تو بود که مشروطه خواهی صدای تو بود
همیشه که مگر آخر قصه نیست که ایستاده مردن بقای تو بود
تو سردار قلب اسیران شدی تو سوز نفسهای ایران شدی
چه کردی تو با غیرت خون خود تو جان دادی و جان جانان شدی
تو سوز نفسهای ایران شدی
که تاریخ ایران صدا میکند چه خاکی پر از شور دلدادگان
ورق میخورد هم چنان این کتاب به دستان پرمهر این عاشقان
به این خاک اسطوره خیزم قسم که مام وطن در عزای تو بود
اگر عشق در تیررس دشمن است بدان نام جاوید سزای تو بود
تو سردار قلب اسیران شدی تو سوز نفسهای ایران شدی
چه کردی تو با قیمت خون خود تو جان دادی و جان جانان شدی
تو سوز نفسهای ایران شدی