متن ترانه ابوالفضل شهریاری به نام پاییز
مثل بارونم گاهی آرومم گاهی پریشونممثل پاییزم برگ میریزم ولی آواز میخونم
شب رسید از راه پرسه زدن با ما حال عجیبی داره میدونی
ساعتا میرن پرنده ها میگن بازم عاشق میشی میتونی
یکمی فکر خودت باش نری از دست
وقتی حالت بد میشه دل نشکنی از قصد
خسته شد چشمام به عکسات خیره موند ازبس
کاش بفهمی دیر شده این دل واسه تو پیرشده
یه روزی میایی و من نیستم و خیلی دیرشده
خیره از بس به درم ببین موهام سفید شده
چیشده که اون نگات با دل من غریب شده
هی باخودم میگم میای خودم رو قانع میکنم
روزی صد بار نه هزار اسمتو صدا میکنم
هنوزم به عشق تو رو حرفات حساب میکنم
آخرشم میدونم دارم این دل و رسوا میکنم
یکمی فکرخودت باش نری از دست
وقتی حالت بد میشه دل نشکنی از قصد
خسته شد چشمام به عکسات خیره موند از بس