متن ترانه جاوید به نام حیدر
از عشق گفتن چه سختهاز قصه ی رفتن تو
باید بخونم دوباره
از چادر ِ روشن تو
از کوچه های مدینه
آتیش میباره امشب
با اینکه ساکت نشستن
یه شهر بیداره امشب
حیدر چقد بی قراره
امشب که حالی نداری
زوده برای جدایی
تو سن و سالی نداری
این مرد دلتنگ ِ امشب
این مرد احساس داره
بعد تو دستای این مرد
عطر خوش یاس داره
این مرد ، غمگین ِ امروز
این مرد ، دلتنگ ِ فردا
دنیا اگه میگه حیدر
حیدر فقط میگه زهرا
با اشک چشمای پاکت
آرامش ِ این کویری
دنیا نمیدونه رفتی
از بس که تو سر به زیری
دلتنگی بچه هاتو
دنیا نمی فهمه دیگه
اینه که حیدر غماش ُ
هر شب به یه چاه میگه
این مرد دلتنگ ِ امشب
این مرد احساس داره
بعد تو دستای این مرد
عطر خوش یاس داره
این مرد ، غمگین ِ امروز
این مرد ، دلتنگ ِ فردا
دنیا اگه میگه حیدر
حیدر فقط میگه زهرا