متن ترانه سالار عقیلی به نام حماسه بصیرت
ای بهار آشنایان، ای سرود همصدایاننام تو آرامش دل، یاد تو آسایش جان
مشرق شور و شکفتن،
سرزمین عشق و عرفان
جان هستی را تویی دل،
جسم هستی را تویی جان
روح عرفان و حماسه، مشعل صبح بصیرت
خانه خورشیدی دل، مهد یاران ولایت
از خراسان تا کهن قشم، از خلیج فارس تا ری
از تو مانا صبح بهمن، از تو پایا صولت دل
با تو میمانیم با تو، با شکوه عشق و باور
شوق ما فردای روشن، شور ما فردای بهتر
مرز اشراق و شهودی، مطلع عینالیقینی
مَردُمِستان حماسه، خطه ایران زمینی
روح عرفان و حماسه، مشعل صبح بصیرت
خانه خورشیدی دل، مهد یاران ولایت
مثل دریا بیکرانی، سر به دامان تو عالم
هرچه برگیرند از تو، کِی ز دریا میشود کم
با تو میمانیم با تو، با شکوه عشق و باور
شوق ما فردای روشن، شور ما فردای بهتر
مرز اشراق و شهودی، مطلع عینالیقینی
مَردُمِستان حماسه، خطه ایران زمینی